یکی از صنایع بدیع که در قرآن بسیار مورد استفاده قرار می گیرد صنعت احتباک است. «احتباک» در بدیع، بدین معناست که در دو کلام پیاپی، از جمله اول، قسمتی ـ که مشابه آن در جملة دوم بیان شده است ـ حذف شود و از جمله دوم نیز بخشی ـ که در جمله اول بدان اشاره شده است ـ حذف گردد. این صنعت با خلق ظرفیتهای معنایی در بخشی از آیات قرآن، معنای گستردهای را در قالبی محدود، به نمایش میگذارد.
پس صنعت احتباک این است که چهار امر که دو به دو مقابل هم هستند برای این که تفصیل و درازگویی نشود، این چهار امر کنار هم ذکر نشود بلکه یکی از آن دو امر اول ذکر میشود تا با قرینه آن دیگری معلوم بشود. هم چنین یکی از دو امر دوم ذکر میشود تا با قرینه آن دانسته شود. مثلاً انسان یا زنده است یا مُرده؛ هم چنین انسانِ زنده یا مؤمن است یا کافر. این تقسیم به حسب ظاهر چهار قِسم دارد: «الانسان إمّا حیٌّ أو میّت والحیّ إمّا مؤمنٌ أو کافر»
خداوند در آیه 70 سوره یس می فرماید: لِیُنذِرَ مَن کَانَ حَیّاً وَیَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَی الْکَافِرِینَ؛ تا کسی که زنده است انذار کند و قول را بر کافران تحقق بخشد.
در حقیقت خداوند می فرماید: این وحی الهی نسبت به آدمِ زنده اثر میگذارد و درباره? کافرین اثر نمیگذارد. در این آیه قرآن کافر را در مقابل زنده و زنده را در مقابل کافر میداند؛ یعنی در بین آن امور چهارگانه دو امر را ذکر میکند که بقیه معلوم بشود.
اما چرا کافر از نظر قرآن حیات ندارد و زنده نیست؛ به دلیل آیه 24 سوره انفال که می فرماید: اسْتَجِیبُوا لِلّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُمْ لِمَا یُحْیِیکُمْ؛ به خدا و پیامبرش هنگامی که شما را برای این که زنده کند پاسخ مثبت دهید.
صنعت احتباک در آیات 71 و 72 سوره اسراء و ایات دیگر به کار رفته است: فَمَنْ أُوتِیَ کِتَابَهُ بِیَمِینِهِ فَأُولئِکَ یَقْرَءُونَ کِتَابَهُمْ وَلاَ یُظْلَمُونَ فَتِیلاً وَمَن کَانَ فِی هذِهِ أَعْمَی فَهُوَ فِی الْآخِرَةِ أَعْمَی وَأَضَلُّ سَبِیلاً.